در جای دیگر حضرت فاطمه (س) به پیامبر اکرم می فرماید: آن چه برای زنان نیکو است آن است که مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز از او ننگرند. و در صحنه ای دیگر از مرد نابینایی که با رسول خدا (ص) به منزل فاطمه (س) آمده بود، فاصله گرفت و فلسفه تصمیم خود را این چنین بیان کرد: پدرجان ! اگر او مرا نمی بیند، من او را می نگرم و او بوی زن را استشمام می کند. از دیدگاه آن حضرت روابط  زنان و مردان بیگانه به طور مطلق ممنوع نشده بل که حفظ ارزش ها و معیارهای الهی انسانی در روابط شرط اول است.

4-عبادت فاطمه (س) : باید سراسر زندگی این بانوی معصوم را در حال عبادت محسوب کنیم چه این که «خدمت به خلق» مخصوصا خدمت فعال در خانه علی(ع) بالاترین خدمت و حمایت و اطاعت از آن بزرگوار به حساب می آمد و پاداش آن را هم پیغمبر (ص) تقرب در پیشگاه خداوند و بهشت جاودان می دانست. اما در عبادت به معنی نماز خواندن، شب زنده داری و مناجات با پرورگار عالم هم، حضرت فاطمه (س) در میان آن همه کارهای سخت زندگی در شرایط آن روز، آن بزرگوار جدیت و تلاش فوق العاده ای به خرج می داد. در میان امت اسلامی، کسی از  فاطمه(س) عبادت کننده تر وجود نداشت، زیرا فاطمه (س) آن قدر به نماز و عبادت می پرداخت که پاهای او متورم و آزرده می گردید.

در زمینه عبادت و روحیه خیرخواهی و مردم دوستی آن بانوی بزرگ، به نقل از فرزندش امام  حسن(ع) آمده: شب جمعه ای ناظر عبادت و شب زنده داری مادرم بودم، وی در محراب عبادت خود، پیوسته در حال رکوع و سجود و مناجات و  دعا بود و برای مرد و زن اهل ایمان هم از خداوند درخواست موفقیت و خیر صلاح می کرد حتی با نام اشخاص، تا این که سپیده صبح طلوع کرد و هوا روشن شد و گفتم: مادر برای خودت هیچ دعایی نکردی در حالی که پیوسته برای دیگران دعاگو بودی ! آن گاه فرمودند: فرزندم انسان مسلمان باید اول در دعا به فکر دیگران باشد. بعد برای خود دعا کند.

5-آموزش فرزند: آن طور که تاریخ گواه می دهد. فاطمه (ع) در مورد تعلیم و تربیت فرزندان خویش مادری دلسوز پر تلاش و موفق بوده است. آن گاه که امام حسن (ع) هفت ساله بود. او رابه مسجد می فرستاد تا مطالب وحی را از زبان پیغمبر (ص) بشنود. و آن گاه که آن کودک هفت ساله به خانه باز می گشت مادر که گویا منظور تشویق فرزند خود را هم داشت از وی می خواست آن چه را از پیامبر (ص) شنیده  بود برای مادر بازگو نماید. آن گاه هم که این مادر مهربان، با امام حسن(ع) کوچک خود در حیاط خانه بازی می کرد و او را روی دست بالا و پایین می انداخت به او الگوی ایمان و زندگی می داد و راه و رسم عدالت دوستی و ظلم ستیزی را این گونه می آموخت.

اشبه اباک یا حسن / و اخلع عن الحق الرسن

و اعبد الهازامنن  / و لا توال ذاالاحسن 

پسرم! هم چون پدر خود باش و ریسمان ظلم و ستم را از گردن حق گسیخته گردان. به عبادت خداوندی برخیز که دارای نعمت های فراوان است و هرگز با افراد ستم پیشه طرح دوستی نداشته باش.