اگر نگاهی به اشخاصی که از دیگران متمایز شده و یاد آنها در طول تاریخ جاودان مانده، بیندازیم، درمی‌یابیم که آنان به لحاظ بعضی از ویژگی‌های فکری، جسمی یا روحی و روانی‌شان ممتاز شده‌اند امّا به لحاظ دیگر ویژگی‌های شخصیتی، مانند دیگران یا حتی پایین‌تر از آنها هستند. مثلاً «حاتم طایی» که به کرم و سخاوت شهرت یافته است، از سوی دیگر ترسو است یا «عنترة بن شداد» که به شجاعت شهرت یافته، از سوی دیگر بخیل است. غالباً شخصیت انسان امکان بروز بیش از یک جنبه از ویژگی‌های کمال را ندارد.
البته شخصیت‌هایی که خداوند متعال آنها را تحت نظر و سرپرستی خاص خویش درآورده و تربیت نموده است ـ مانند انبیا، اوصیا و اولیا(ع) از این قاعده مستثنی هستند. آنها انسان‌هایی هستند که فضایل، مناقب، ویژگی‌ها و خصوصیت‌ها را در همة عرصه‌های کمال، دارا هستند؛ و دلیل این امر، آن است که «هر گاه انسان تحت جاذبة کمال قرار می‌گیرد، همة وجود او بازتاب آن کمال می‌شود مانند کسی که تحت تأثیر عقل قرار دارد و همة افکارش حالت عقلانی پیدا می‌کند».2
این شخصیت‌های عظیم، محلّ بروز صفات متضاد می‌شوند. همان‌طور که شاعر دربارة حضرت امام علی(ع) می‌گوید:
جمعت فی صفاتک الأضداد
فلهذا عزّت لک الأنداد

ناسکٌ فاتکٌ، حلیمٌ شجاع
عالم حاکم، فقیر جواد
خلق یشبه النسیم من اللطف
و بأس یذوب منه الجماد
شیم ما جمعن فی بشر قطّ
و لا حاز مثلهنّ العباد
أنت سرّ النبی و الصنو و ابن
العمّ و الصهر و الأخ المستجاد
لو رأی مثلک النبی لآخاه
و إلاّ فأخطأ الإنتقاد

صفات متضادی در وجودت گرد آمده و از همین روست که همتایی نداری. تو آن دلیر مرد زاهد، شجاع بردبار، فرمانروای عالم، بخشندة فقیر هستی. طبعی که از لطافت، نسیم را می‌ماند و شدتی که نزدیک است جمادات را ذوب سازد. خلق و خویی که هرگز در بشری گرد نیامده، و هیچ بنده‌ای به آن راه نیافته است. تو آن صاحب سرّ پیامبر، یار امین، پسر عمو، داماد و برادر والامقام او هستی. چنانچه پیامبر معظم نظیر تو را می‌یافت، او را برادر خویش قرار می‌داد و وقتی برادری را نیافته، خرده‌گیری از آن حضرت(ص) بی‌جا و نادرست است.